در این مطلب 4 انشا در مورد مرگ و زندگی می توانید ببینید تا آخر بببینید و نظر بدهید :

مهارت های نوشتاری پایه دهم با موضوع سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

پایه دهم صفحه۹۴ سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشا اول :

مقدمه:هر چیزی یک مرزی دارد. مرزی که مانند پلی آن دو موضوع را به هم وصل می کند. مرزی که با شکستن آن به کلی همه چیزتغییر می کند

تنه انشا: زندگی سرشار از تضادها و تناقض است که به دنیا رنگ و جلوه ی زیبایی می دهد. یک جورهایی این تضادها زندگی را می سازند. تضاد بین عشق و نفرت، بین خوبی و بدی، بین زشت و زیبا و بین مرگ و زندگی.

بین همه ی این موضوع ها یک مرز باریک وجود دارد. مرزی به نازکی تار مو که ممکن است هر لحظه پاره شود و زندگی را که روی یک خط راستا در حرکت بود بشکاند و به آن موج دهد. اما همین بالا و پایین شدن ها موجب ادامه ی زندگی هستند دقیقا مانند ضربان قلبی که روی مانیتور نقش می بندد و بالا و پایین می رود و درست زمانی که یک خط صاف شود زندگی به اتمام می رسد و مرگ شروع می شود. همان مرز بین مرگ و زندگی! همان زندگی که با پاره شدن ناف از بدن مادر و گریه و اشک شروع می شود و پله به پله و گام به گام گذرانده می شود می گذرد و انسان لحظات شیرین و غمگین خود را می گذراند. گاهی عاشق می شود و گاهی متنفر می شود. زمانی می خندد و زمانی گریه می کند و آنجاست که خط زندگیش بالا و پایین می رود و در نهایت می ایستد. زمانی که ایستاد مرز زندگی به اتمام می رسد و می شکند و خط صاف زندگی دوباره با اشک و گریه شروع می شود و دوباره روح از بدن جدا می شود و باز می گردد به دنیای حقیقی خود همان دنیایی که به ما عاقبت و نتیجه ی زندگی در زمین را نشان می دهد و آنجاست که زندگی ابدی انسان شروع می شود.

نتیجه گیری: زندگی در یک چرخش قرار دارد. بالا و پایین دارد و اوج و فرود. روزی این چرخه به اتمام می رسد و مرگ پیش روی ما قرار می گیرد. مرگ پایان زندگی نیست، بلکه مرگ آغاز دوباره ی زندگی است.

 

انشا دوم :  مقایسه مرگ و زندگی ساده

مقدمه: مرگ و زندگی در نگاه اول به نظر دو مفهوم متضاد به نظر می‌رسند. در این انشا قصد داریم به تفاوت‌های این دو بپردازیم.
بدنه اصلی: مرگ و زندگی به دنبال یکدیگر می‌آیند و ممکن است در یک لحظه زندگی جای خود را به دیگری بدهد و اگر طبیعی باشند، اراده انسان در وقوع آنها تأثیرگذار نیست.
زندگی و مرگ دو جزء جدایی‌ناپذیر از هر موجود زنده هستند. موجودات وقتی که نفس می‌کشند و جان در بدنشان دارند، باید زندگی کنند. وقتی هم که عوامل حیاتی مثل هوا و غذا به آنها نرسید یا بر اثر عمر زیاد و پیر شدن جان از بدنشان خارج شد، مرگ به سراغشان می‌آید.
وقتی زندگی آغاز می‌شود و یک نفر پا به این دنیا می‌گذارد باعث خوشحالی اطرافیانش می‌شود. آمدن مرگ غم و ناراحتی به دنبال دارد و اطرافیان را غصه‌دار و ماتم‌زده می‌کند. اما پس از مدتی هر دو فراموش می‌شوند، پس هیچ‌کدام ماندگار نیستند اما زندگی ارزش توجه بیشتری را دارد.
زندگی فرصت‌های زودگذر ارزشمند در اختیار انسان قرار می‌دهد تا آن را بسازد و به کیفیت زندگی کمک کند و اگر فرصت‌های زندگی را هدر بدهد، در لحظه مرگ پشیمان خواهد بود.
بعضی‌ها دوست دارند که مرگ هرگز به سراغ آنها نیاید اما باید بپذیرند که از آغاز هستی این چنین بوده است و انسان‌ها قادر به تغییر این مسئله نیستند؛ هرچند محققان و دانشمندان درباره حذف مرگ تحقیق و آزمایش می‌کنند، هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. پس تنها می‌توان از زندگی لذت بُرد.
نتیجه گیری: کنار هم قرار گرفتن واژه های مرگ و زندگی یادآور این است که زندگی همیشه پایدار نیست و مرگ و نیستی روزی به سراغ انسان می‌آید، پس باید با غنیمت شمردن زندگی و بُردن استفاده بی‌نهایت از لحظات زندگی برای انجام دادن کارهای خوب، کاری کند که در لحظه مرگ آرامش داشته باشد.

انشاسوم : مقایسه مرگ و زندگی ادبی

زندگی و مرگ را با همه تفاوت‌هایشان باید در بوته آزمایش نگریست و هرکدام را صمیمانه دوست داشت.
هر انسانی که هم اکنون در حال زندگی کردن است مبدأیی داشته است. اولین روز زندگی انسان همان روزیست که خداوند از روح خویش بر پیکره او می‌دمد و وی را به دنیایی می‌فرستد که برایش ناشناخته است و این آغاز زندگی اوست.
زندگی مختص انسان نیست بلکه هر موجود زنده‌ای که پا در دنیا بگذارد می‌گویند زندگی می‌کند. در ادامه چند نمونه زندگی و مرگ را مثال می‌زنم.
یک زندگی زیبا که تاکنون دیده‌ام زندگی زیبا و البته کوتاه گل سرخی بود که مدت‌ها منتظر شکفتنش بودم تا از زیبایی‌اش لذت ببرم و با بوییدنش آرام گیرم اما حیف که مرگ، خیلی زود به سراغش آمد و او پژمُرده شد و مُرد.
زندگی دیگری که آغاز آن را دیدم، زندگی بچه گربه‌ای بود که مادرش با سر و صدای زیادی که ناشی از درد کشیدن بسیار موقع زایمان بود، او را به دنیا آورد. آن بچه گربه را بارها دیدم که همراه مادرش در زباله‌ها می‌گردد تا برای زندگی‌اش به دنبال غذا بگردد. چند روز پیش گربه‌ای را دیدم که مرگ به سراغش آمده بود، در کنار جدول خیابان افتاده بود و مگس‌ها دورش جمع شده بودند.
برترین تمام زندگی‌ها و البته مرگ‌های دنیا متعلق به اشرف مخلوقات یعنی انسان است. یک زندگی که با آغازش بار مسئولیتی سنگین را بر دوش شخص می‌نهد و او باید خود را آماده هر اتفاقی در زندگی کند تا سرانجام به درجه والا رسیده و در هنگام فرا رسیدن مرگ، بار امانت را سالم به مقصد رساند.
آری، آغاز زندگی‌ها زیباست و زندگی هر موجود در جای خودش ارزش دارد اما ادامه هر زندگی با زندگی موجود دیگر نتایج یکسان ندارد و مرگ به یک‌گونه سراغ آنها نمی‌آید.
اینکه بهترین زندگی و محترمانه‌ترین نوع مرگ متعلق به انسان است، باید انسان را تا پایان راه زندگی پرتلاش و پرانگیزه نگه دارد.

انشا چهارم :

 مقدمه: مرگ و زندگی هردو دست خدا هستند چون خداوند هردو این هارا به ما داده است خداوند این دو را به امانت به انسان داده است چرا که هیچ کسی جز انسان امانت الهی را نپذیرفت .

 متن انشاء: ضرب المثل های زیادی در این باره  شنیده ایم مثل مرگ همچون شتری است که در هر خانه ای میخوابد مرگ رابه شتر تشبیه کرده اند و خوابیدن شتر دم در هر خانه ای را به این تشبیه کرده اند که مرگ برای همه هست اما این که چگونه مرگی را انتخاب کنیم چگونه زندگی کردن را انتخاب کنیم این مهم است اگر این  مسئله مهم نیست پس هچ دلیلی برای ترس نباید وجود داشته باشد و اصلا مهم نباشد چه کسی از چه طریق میمرد و چگونه زندگی میکند انسان باید طوری زندگی کند که هدفش تنها تنفس نباشد هدفش نفس کشیدن عادی هرروز نباشد اشنان میتواند هدفی بزرگتر داشته باشد نفس کشیدن هدفی نیست هدف هایی در زندگی انسان قرار دارد  که تنفس حتی جزئی از ان هم نیست هدف در زندگانی بسیار اهمیت ویژه دارد مهم است چه هدفی را انتخاب کرده است . مهم است که برای ان هدف حاضر است چه کارهایی انجام دهد. تا به حال فکر کرده ایم که  اگر هدف ما خدا باشد چه می شود؟ سوال های زیادی برای هدف وجود دارد که خداوند مارا افریده است پس چه معنی می دهد هدفمان خدا باشد؟ اما برای تنفس عادی هرروز چراکسی برایش سوال نیست ؟ بیشتر باید درباره ان سوال کرد چراکه سوال برانگیز است هرروز نفس بکشی اما ندانی برای چه اما وقتی به این ایمان رسیدیم که هدفمان خدا باشد زندگی خود را برای ما زیبا جلوه خواهد داد وقتی هرروز بخاطر هدف بزرگی که داریم تلاش کنیم وقتی این موضوع را بفهمیم که هدفمان وقتی خداست پس خدا از ما چه میخواهد و چه وعده ای داده است وعده ای شیرین تر از بهشت راایا کسی می تواند پیشنهاد بدهد؟ نه پس چقدر لذت بخش است جاودانه زندگی کردن خوب بخاطر رضای خدا یعنی بخاطر هدفمان مرگ و زندگی بله هردو دست خدااست اما این من و تو هستیم که نوع مرگ را انتخاب می کنیم نوع زندگی را انتخاب میکنیم تصور کنیم وارد غار بزرگی شده ایم و دو در دارد دری به سمت بیرون غار و روشنایی و دری به سمت تاریکی وشب همچون داخل غار کاری ندارم با کسی که می گوید فانوسی برای غار تاریک دارد و در تاریکی و شب زده غار میماند من حرفم با کسی است که به سمت دری می رود که درش به سمت بیرون است و روشنایی و چقدردلنشین است خارج شدن از تاریکی به سمت نور شاید چشمانمان کمی اذیت بشوند اما همین برای ماها بس است که هدف همان جا هست اگر کمی چشمانمان را بازتر کنیم.

 نتیجه: زندگی خوب داشتن فقط ثروت و مال دنیایی داشتن نیست بلکه تلاش و خوب بودن برای رسیدن به هدف است هدفی که در زندگی کسی خدا باشد یقینا در غار تاریک دری را باز می کند که به سمت نور باشد.

 


سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی , گزارش تخصصی

1193 - طرح درس هدیه های آسمانی دوم ابتدایی درس هدیه های خدا

1192 - طرح درس تاریخ ایران و جهان(2) درس تحولات سیاسی اروپا در قرن جدید صفحه 21-17

1191 - طرح درس روزانه ملی پیام های آسمانی هفتم درس پیامبر رحمت

1190 - طرح درس روزانه ملی قرآن هشتم درس وقف در آخر جمله

1189 - طرح درس سالانه مطالعات اجتماعی نهم

1188 - طرح درس سالانه کتاب قرآن پایه هفتم

1187 - طرح درس سالانه قرآن هشتم

زندگی ,انسان ,یک ,کند ,پس ,هدف ,و زندگی ,مرگ و ,می شود ,و مرگ ,به سمت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه تخصصی کودک( الغدیر) دانلود فایل juybaresravan مطالب اینترنتی گاه نوشته های یک مسافر السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه - اللهم عجل لولیک الفرج آلپرولازم مجله خانواده Amy معرفی کالا فروشگاهی