بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

 

ساده نویسی انشا با موضوع کار نیکو کرن از پر کردن است

پایه ی دهم-صفحه ی ۳۹-مثل نویسی-کار نیکو کرن از پر کردن است.

مقدمه:همیشه از هر دست که بدهیم از همان دست پس می گیریم.این قانون زندگی است و همیشه پابرجاست

تنه ی انشا:کار نیکو کردن از پر کردن است ر می توان اینگونه تعبیر کرد که اگر انسان کار نیک و خوب انجام دهد نامه ی اعمالش همانطور پرتر و سنگین تر می شود و یا به نوبه ایی دیگر و یا از نگاهی دیگر می توان اینگونه تفسیر کرد که کسی که ذات خوب دارد و کار نیکو انجام می دهد نشانه ی وجود سرشار از نیکوی خودش است و اینگونه ذات و سیرت خوب خود را نشان می دهد.همانطور برعکس،کسی که ذات خوبی ندارد به همان تفسیر،کار ناپسند انجاممی دهد و این نشان دهنده ی ذات بد خودش است و همانطور انسان ها نتیجه ی اعمال خود را چه خوب و یا چه بد ،انجام داده اند می بینند زیرا که این دنیا بازتاب اعمال خودمان را به ما باز می گرداندو چقدر خوب می شد که کینه و دشمنی را از وجود خود خالی کنیم و قلبی سراسر نیکی و خوبی داشته باشیم و ان را در قلب خود پرورش دهیم.به امید روزی  که مانیز به در بهشت وارد شویم.

نتیجه گیری:همه چیز در این دنیا جفت جفت وجود دارد با تضاد های مختلف.مانند زن و مرد،شب و روز،زشت و زیبا،خوب و بد.این تضاد ها هستند که دنیا را با معنی می کنند اگر شب نبود روز معنی نداشت و اگر بدی نبود خوبی معنا نداشت.اینها مکمل یکدیگر هستند بیاییم با خوبی کردن و نیکی کردن به بدی ها معنی دهیم و اثر خوبی هارا بیشتر کنیم تا فرق خوبی و بدی به وضوح دیده شود تا روز به روز قدر خوبی هارا بیشتر بدانیم.

 

مطالب دیگر در مورد این ضرب االمثل :

 

بازآفرینی ضرب المثل کار نیکو کردن از پر کردن است

 

معنی و مفهوم این مثل در چند چیز است :

1- به دست آوردن هرچیزی با زجر و سختی فراوان

2- برای رسیدن به نقطه ای که میخواهی باید سخت تلاش کرد.

3- برای هرکاری باید عزمی راسخ و جدیت به خرج داد.

هر چیزی به آسانی به دست نمیاید باید برای آن تلاش کرد.

هرکار خوبی که انجام دهیم بدون شک در آن کار سود می بریم و در کاری که به ضررمان باشد ضرر میکنیم.

جواب خوبی را با خوبی می دهند و جواب بدی را با بدی.

فکر کنم که داستان بهرام و کنیز را از کتاب هفت پیکر نظامی شنیده اید

پس بریم سراغ داستان، یکبار دیگر آن را بازگو میکنم که مصداق همین ضرب المثل است.

 

داستان :

در زمان های گذشته بهرام که پادشاه ایران بود و کشورگشایی بسیار کرد تصمیم گرفت به شکار برود

او ندیمه ای بسیار زیبا و خوش چهره ای داشت.

به او گفت که امروز به شکار میروم و دوست دارم که تو هم همراه من باشی.

ندیمه پذیرفت. آن روز بهرام گورخرهای زیادی شکار کرد.

همه حاضران از وی تعریف و تمجید کردند که چه تیرانداز ماهری است اما ندیمه زیبایش، بدون سخن مانده بود

و هیچی نمیگفت. بهرام پیش خودش گفت چرا همه مرا تشویق کردند اما این ندیمه نه !

در فکر بود که گورخری را دید و رو به کنیزش گفت : اگر تو بخواهی آن گورخر را برایت شکار کنم؟

کنیز رو به بهرام گفت : باید که رخ برافروزی …… سر این گور در سمش دوزی

بهرام به سوی گورخر نشانه رفت و مهره ای در کمانش گذاشت

و به گوش گورخر زد، گورخر تا گوشش را خواراند بعد از چند لحظه پاهایش رو به هوا شد.

کنیز خندید و گفت : هرکسی در هر شغلی که باشد باید آن قدر تلاش کند تا قوی و ماهر و زبده شود.

چرا که کار نیکو کردن از پر کردن است.

بهرام عصبانی شد دستور داد کنیز را ببندند و سپس سر از تنش جدا کنند.

ماموری که برای اعدام کنیز انتخاب شده بود به سمت کنیز رفت و کنیز به او گفت :

پادشاه الان عصبانی است و پس از اینکه خشمش فروکش کند اگر مرا بکشی به خاطر مرگ

من تو را مجازات می کند. اما اگر مرا زنده بگذاری بعدا پیش پادشاه تو را تعریف میکنم تا پاداش بگیری.

مامور وسوسه شد و او را به خرابه ای که نزدیک به 60 پله داشت برد.

کنیز در ابتدای خرابه به گوساله ای که تازه متولد شده بود برخورد.

او هرروز این گوساله را روی دوشش می گذاشت و از پله ها پایین و بالا میاورد.

روزی ندیمه از مامور که او را نجات داده بود درخواست کرد که قرار است پادشاه به شکار برود

پس از او بخواه برای استراحت یک سر اینجا بیاید.

پادشاه که به شکار رفت پس از شکار چند گورخر، مامور به او گفت که برای استراحت بهتر است

برای استراحت یک جایی شما را ببرم که هم استراحت کنید و هم زنی را نشانتان بدهم

که یک گاو بزرگ را از 60 پله بالا و پایین میبرد.

پادشاه که تعجب کرده بود خوشحال شد و مصمم بود که این زن را ببیند.

به خرابه که شبیه قصر بود رسیدند و زنی را دید که صورتش را پوشانده و گاوی روی دوشش است

و از پله های بالا و پایین میرود. بهرام کمی فکر کرد و گفت : متوجه شدم چگونه این کار را میکنی.

این گاو که کوچک بوده تو از کوچکی او را روی دوش کشیده ای و اکنون که بزرگ شده

تو هم قوی شده ای و به راحتی میتوانی آن را روی دوشت بگذاری.

کنیز که منتظر این حرف بود سریعا گفت : اینکه گاو بزرگ را به دوش میکشم و بالا و پایین میکنم

به دلیل تلاش و کوشش زیاد من است اما اگر فرمانروایی سم به گوش گورخر بزند این نشان از تمرین و تلاش نیست.

پادشاه فورا کنیز را شناخت و به دلیل دستور قتل کنیز از او عذرخواهی کرد و سپس از ماور که جانش را نجات داده تشکر کرد.

توضیح کلی این مثل : به معنای این است که تلاش و کوشش فراوان و استمرار در آن ، باعث کسب تجربه میشود و در نتیجه ، آن کار را به دقت و در حد کامل انجام میدهد.

 

بازنویسی دیگر در مورد ضرب المثل :

 

گاهی اوقات ما انسان ها تصمیم گیری هایی میکنیم که یا به سود یا به ضرر ماست بستگی به آن دارد که تصمیم ما از روی عقل باشد یا احساسات.حس بدی داشت زیرا اوچیزی را دیده بود که کمتر کسی میتواند او را ببیند و یا جزء خوش شانس ترین آدم ها بود؟؟؟

 

روی پیشانی اش عرق سردی نشسته بود واز چیزی که مقابل خود می دید حیران مانده بود وبه گنجی که مقابل رویش بود نگاه میکرد.

جواهرات را از درون زمین بیرون آوردباغ خلوت بودوفقط صدای چشمه وبوی درختان سیب به مشام میرسید.

بادستانش مقدار کمی از جواهرات را برداشت چشمانش برق زد آری تنها راه درمان دخترک مریض احوالش مقدارکمی از این جواهرات بود خیلی خوش حال

بود اما بابیاد آوردن دخترش اشک در چشمانش حلقه زد وبغض گلویش راچنگ می زد وقتی که هرروزدرد کشیدن دخترش رامی دید.

اما ناگهان باحرف همسرش که گفته بود:آق گدایی کنی همراهت گدایی میکنم، گشنگی بکشی همراهت گشنگی میکشم اما یادت باشه هیچ وقت با مال حروم

شکم مارا سیرنکنی ومال حروم وداخل خونه نیاری.از خدا کمک خواست پس بااراده استوار طلا هارا در همان مکان گذاشت وگزارش طلا هارا به پلیس گزارش داد.

نیروهای میراث فرهنگی باسپاس وتشکر از باغبان طلاها وجواهرات که قدمت زیادی داشت رابه موزه تهران بردندواز موزه تهران مبلغ زیادی را به

باغبان دادند چون بدون کسر طلا ها و نگه داری خوب آن را به پلیس گزارش داده بودند . پس به آسمان نگاه کرد و خدا را در دلش هزاران بار شکر کرد.

پس باید درهمه حال شاکر خداوند باشیم وحکمت های او را در نظر داشته باشیم.خدایا، حکمت قدم هایی راکه برایم برمی داری برمن آشکار کن، تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم ودرهایی که بررویم میبندی، به اصرار نگشایم.

 

 

 

 

 


سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی , گزارش تخصصی

1193 - طرح درس هدیه های آسمانی دوم ابتدایی درس هدیه های خدا

1192 - طرح درس تاریخ ایران و جهان(2) درس تحولات سیاسی اروپا در قرن جدید صفحه 21-17

1191 - طرح درس روزانه ملی پیام های آسمانی هفتم درس پیامبر رحمت

1190 - طرح درس روزانه ملی قرآن هشتم درس وقف در آخر جمله

1189 - طرح درس سالانه مطالعات اجتماعی نهم

1188 - طرح درس سالانه کتاب قرآن پایه هفتم

1187 - طرح درس سالانه قرآن هشتم

  ,کار ,کنیز ,خوبی ,ای ,بهرام ,کار نیکو ,پر کردن ,کردن است ,از پر ,را به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب آموزنده فرانسه فارسی زندگی در تابوت دلبرستان روستای اَشینه Ashineh باشگاه پهلوانان none دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب هنرستانی مطالب اینترنتی BTanIS